جدول جو
جدول جو

معنی غله بوم - جستجوی لغت در جدول جو

غله بوم
ملک یا مزرعه ای که بیشتر حاصل آن غله باشد
تصویری از غله بوم
تصویر غله بوم
فرهنگ فارسی عمید
غله بوم
(غَلْ لَ / لِ)
غله خیز. ملک یا مزرعه ای که غلۀ فراوان داشته باشد و چیز دیگر درآنجا کم باشد. مقابل میوه بوم: و کلار دیهی بزرگ و ناحیتی با آن میرود، و جمله غله بوم است. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 123). یزدخواست و دیه کورو... همه سردسیر است و غله بوم، و هیچ میوه نباشد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 123). و آب آن (ابرقویه) هم آب روان باشد و هم آب کاریز و غله بوم است و بسیار باشد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 124). جهرم شهرکی است نه بزرگ و نه کوچک و غله بوم است. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 131)
لغت نامه دهخدا
غله بوم
چاشبوم ملک یا مزرعه ای که غله فراوان داشته باشد غله خیز
تصویری از غله بوم
تصویر غله بوم
فرهنگ لغت هوشیار
غله بوم
ملک یا مزرعه ای که غله فراوان داشته باشد
تصویری از غله بوم
تصویر غله بوم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهستانی از بخش مرکزی شهرستان میانه است که در جنوب و جنوب غربی میانه واقع است و از شمال به دهستان حومه و از جنوب به بخش مرکزی زنجان و از مشرق به دهستان کاغذکنان و از مغرب به دهستان تیرچایی محدود است. کوهستانی و معتدل مایل به گرمی است و آب آن از رودهای آیدوغموش و قرانقوچای و سایر نهرهای جاری از کوههای منطقه تأمین می شود. محصولات عمده آن غلات و اندکی حبوبات و کرچک است. این دهستان از 95 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل می شود و سکنۀ آن در حدود 13720 نفر است و قرای مهمش عبارتنداز: شیخدرآباد (مرکز دهستان) ، کلوچه خالصه، طوق، قره طورق. بواسطۀ کوهستانی بودن راههای قری عموماً مالرو است. خط آهن زنجان و مراغه از شمال و مشرق این دهستان عبور می کند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
پلکان
فرهنگ گویش مازندرانی
مدت زیادی، زمان بسیاری
فرهنگ گویش مازندرانی
سقف و دیوار گل اندود سقفی که گل اندود شده و با ماله صاف گردد
فرهنگ گویش مازندرانی